فهم اقتصاد از دریچه نهادی

سعید نایب، استادیار دانشگاه

فهم اقتصاد از دریچه نهادی

سعید نایب، استادیار دانشگاه

فهم اقتصاد از دریچه نهادی

ده روز مهرگردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران ، فرصت شمار یارا

اخیرا در بین صاحبنظران جامعه شناسی ، علوم سیاسی واقتصاد بحثی پیرامون تاثیر فرهنگ بر توسعه اقتصادی مطرح گردیده است و مورد توجه فعالان شبکه ای اجتماعی قرار گرفته است. نگارنده در این یادداشت تلاش می کند تا از زاویه دیگری به این موضوع بپردازد.قبل از ورود به بحث  توجه خوانندگان محترم را به یادداشت شماره 3 با عنوان نهادهای غیررسمی یا قیدهای درونی جلب می نمایم. در آنجا تلاش کرده ام تا نحوه شکل گیری نهادهای غیررسمی یا همان سازه های ذهنی را در چارچوب نهادگرایی جدید توضیح داده واشاره نمایم که فرهنگ در چارچوب نهادگرایی جدید می تواند همان سازه های ذهنی باشد.

با این توضیح نشان دادن اهمیت فرهنگ و نحوه ورود آن به عملکرد اقتصادی کار چندان دشواری نخواهد بود ، چراکه نهادها اعم از رسمی وغیررسمی تعیین کننده هزینه های مبادله در اقتصاد بوده ونتیجه آنکه بر عملکرد اقتصادی تاثیر می گذارند. در این چارچوب به صورت مبسوط تری در همایش فرهنگ واقتصاد که سال 1393 در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار گردید ، مقاله ای از نگارنده با عنوان«رمزگشایی فرهنگ در حوزه  اقتصاد: با تاکید بر اقتصاد ایران» ارائه گردیده است.اما در این یادداشت تلاش می شود که از زاویه دیگری به مساله فرهنگ توجه نمود.

گوسدورف می گوید:«چارچوب نظام هر فرهنگی را، تصور این فرهنگ از خدا ، انسان و جهان و رابطه این سه با واقعیات عینی می سازد».  از نظرآدولف باستین: «یک مجموعه از ایده های اولیه ای که افراد یک جامعه در آن مشترک هستند ، فرهنگ نامیده می شود». ویلیام وان هامبلت« فرهنگ یک نگرش خاص به جهان می داند». در جایی دیگر ، فرهنگ دارای دو معنی است:اول، ظرفیت های انسانی تطور یافته  از تجربه ها که با نمادها و کنش های خلاقانه و خیالپردازانه طبقه بندی و به نمایش گذاشته شده است. و دوم، روش های خاص که مردم در زندگی های متفاوت-  تجربه ها و رفتارهایشان را خلاقانه طبقه بندی کرده و به نمایش می گذارند. . در جمع بندی این تعاریف ، دو نکته بسیار حائزاهمیت وجود دارد که اولی نحوه نگرش مشترک یک جامعه به جهان که این امر با تصویر سازی در خصوص خدا ،انسان وطبیعت امکان پذیر خواهد بود و دیگر آنکه فرهنگ تحت تاثیر تجربه زیسته یک جامعه شکل می گیرد. با این توضیحات در واقع فرهنگ چارچوب های مشترکی است که افراد یک جامعه در دورن آن می اندیشند وزندگی خود را سامان می دهند.

با توجه به ملاحظات فوق ، هرگونه ادعا در خصوص آنکه آیا فرهنگ بر توسعه اقتصادی تاثیرگذار بوده یا نه منوط به آن خواهد بود که این چارچوب های مشترک شناسایی گردد، در غیر اینصورت مباحث به مصادیق رفتاری تقلیل خواهد یافت که محل مناقشه بسیار خواهد بود. اینکه اگر ایرانیان روزی یک بار حمام بروند ، یا زباله بر زمین نریزند یا در صف به صورت منظم بایستند ، آنگاه ایران توسعه پیدا خواهد کرد یا نه محل مناقشات بسیار است. اما چنانچه به سراغ آن چارچوب های مشترک برویم ، آن گاه ضمن فهم چنین رفتاری از ایرانیان ، ارتباط آن چارچوب ها با مساله توسعه اقتصادی می تواند قابل فهم تر باشد. در ادامه به مولفه های شکل دهنده چارچوب که یک جامعه در درون آن می اندیشد و از آن به عنوان فرهنگ یاد می گردد، اشاره می گردد.

1-     1- یکی از مولفه های مهم شکل دهنده فرهنگ یک جامعه ، مفهوم زمان می باشد. زمان برای یک فرد ، آن گستره ای است که در انتخاب های«اکنون» وی تاثیر گذار بوده و انتخاب های وی را شکل می دهد. این گستره  بخشی از چارچوبی است فرد در درون آن می اندیشد و البته در بین افراد یک جامعه مشترک بوده و ماهیت فرهنگی پیدا می کند. به عنوان مثال ، برای دانش آموزان ودانشجویان ایرانی ، برنامه ریزی برای آمادگی امتحان در چه فاصله ای از امتحان صورت می گیرد ، برای همه افرادی که در جامعه ایرانی درس خوانده اند ، عبارت شب امتحان بسیار آشناست یا آنکه افق دید یک خانواده ایرانی برای فرزندان خود برای آینده زندگی و تحصیلی چه افقی است و آنگاه مقایسه آن با کشورهای توسعه یافته می تواند در این زمینه راهگشا باشد. مثال دیگر نگاه جامعه ایرانی به قدمت ساختمان ها است. در حالیکه در یک کشور توسعه یافته هرگونه تعمیر وبازسازی بر خانه های زیر 40 سال ممنوع است ، در نگرش ما ایرانیان که در قواعد ونهادهای رسمی نیز منعکس گردیده است ، ساختمان با قدمت بالای 10 سال قدیمی محسوب شده وضوابط تعلق تسهیلات به آن نیز تغییر می کند. برای مسئولان هرگونه واکنش به آلودگی هوا زمانی در تصمیم گیری انعکاس می یابد که واقعا هوا آلوده باشد. در حالیکه در جهان توسعه یافته در حال بررسی استراتژی ها با افق 2100 می باشند ، داده های 5 سال آینده به عنوان یک داده تاثیرگذار در تصمیم گیری های فعلی سیاستگذاران ایرانی جایی ندارد. در دو دوره قبلی ریاست جمهوری ، تنها یک بار شورای عالی آب در ایران تشکیل شده است ، در حالیکه در کشورهای دیگری همچون چین ، در سال های دهه 1980 مساله آب در آینده  به عنوان یک دغدغه در امر سیاستگذاری قرار گرفته است. توجه بدین نکته ضروری است که که این مولفه اساسی فرهنگ در ایرانیان موجب غفلت از تصمیم گیریهای مبتنی بر دورمدت می شود و ایران را تبدیل به یک جامعه کوتاه مدت به تعبیر آقای کاتوزیان می کند.

2-     2- یکی دیگر از مولفه های مهم تشکیل دهنده فرهنگ ، جایگاه قوه فاهمه در فرآیند ارزیابی و رفتار افراد یک جامعه است که در قالب سازه های ذهنی و خارج از انتخاب افراد جامعه شکل گرفته است. در میان بخش های مختلف قوه فاهمه ، موضوع فهم مبتنی بر رابطه علی ومعلولی جایگاه بسیار مهمی دارد. در چارچوب این رابطه ، افراد یک جامعه روابط بین پدیده ها را با نیروهای داخل طبیعت و نه نیروهای رمزآلود وغیبی توضیح می دهند.در واقع رابطه علی ومعلولی به معنای وجود یک رابطه معین بین یک رخداد با رخداد دیگر می باشد. به تعبیر کانت ، در جوامعی که نظام علی ومعلولی ضعیف می گردد ، آنگاه وزن تفسیر پدیده ها بر مبنای «خرق عادت» بیشتر خواهد شد.در چنین جوامعی قوه خیال امکان بلند پروازی بیشتر و حتی تبدیل به توهم خواهد داشت ،  مبنای منطقی بین رخدادها از بین خواهد رفت وکار می تواند به دست نیروهای غیبی و رمزآلود حل وفصل گردد. در این شرایط ، مردم یک جامعه بین مقاوم سازی ساختمان ها و تلفات ناشی از مرگ ومیر ارتباط ضروری ندیده ودر نتیجه برخی در زمان ساخت ، حاضر به پرداخت های غیرقانونی برای عدم رعایت استانداردهای  مقاوم سازی می باشند. در چنین چارچوبی از فهم ، فرد بین آلودگی هوا و احتمال انواع بیماریهای قلبی ارتباطی برقرار نمی شود و در نتیجه حاضر است با انواع حیل از کمند محدودیت های ترافیکی فرار کند. یا آنکه علت خوشبختی افراد نه ناشی از تلاش بلکه بیشتر ناشی ازاقبال یا لطف نیروهای غیبی و رمزآلود تفسیر می شود. در چنین رویکردی ، تفسیرهای ما از خود و جامعه خود به سمت یک بلند پروازی برخاسته از قوه خیال سوق پیدا خواهد کرد. آنگاه  یک فرد معمولی  برای خود یک قدرت فرا انسانی یا برای جامعه خود یک ویژگی برتر نسبت به جوامع دیگر قائل می شود ، حال آنکه بر مبنای قوه فاهمه به راحتی این تخیلات قابل رد یا ابطال خواهد بود. مهمترین ضعف عدم ارتباط منطقی بین رخدادها ، ضعف نظام تدبیر است. به عبارت دیگر ، ترتیبات نهادی یک جامعه امکان ایجاد مسیری هماهنگ با یکدیگر برای نیل به یک هدف مشخص را از دست خواهد داد. نمونه هایی از این امر را می توان در چارچوب برنامه های توسعه ایران یا حل وفصل مساله خشک شدن دریاچه ارومیه یا .... جستجو نمود.

3-     3- مولفه دیگر فرهنگی تعریف افراد از خود و در ارتباط با محیط پیرامونی می باشد. اینکه افراد یک جامعه خود را در پرتو جامعه خود یا در یک فرد منفک از جامعه می بینند .این امر نیز یکی از عناصر سازه های ذهنی و تشکیل دهنده فرهنگ وبرقرار کننده نوعی از همکاری است. در شرایطی که فرد از محیط خود یک تفسیر ناعادلانه داشته باشد و آن چنان که شایسته است حق وی ادا نمی شود ، آنگاه رفتارهای فرد مبتنی بر یک رفتار خود مدارانه شکل می گیرد. در چنین شرایطی رفتارهای فرد ولو به زیان جامعه امری منطقی خواهد شد و فرد برای خود حقی را قائل می گردد که همان را برای دیگران قائل نیست. پارک دوبله برای فرد اشکالی ندارد ،ولی برای دیگران درست نخواهد بود. تضییع حقوق دیگران فقط برای دیگران اشکال دارد ونه برای فرد.در چنین شرایطی  مهمترین برونداد اجتماعی آن یکی بالا بودن سواری مجانی در یک جامعه و دیگری افت ونزول اخلاق در آن جامعه خواهد بود. موضوعی که زمینه ساز هزینه های بالای مبادله خواهد شد. موضوع بالا بودن سواری مجانی و نزول اخلاق در تاریخ ایران را می توان در آثار ارزنده استاد بزرگوار جناب آقای رضاقلی دنبال نمود.

شایان ذکر است اینکه چرا چنین سازه های ذهنی در جامعه ایرانی شکل گرفت ، نیازمند بسطی جداگانه می باشد که در مقاله «رمزگشایی فرهنگ در حوزه  اقتصاد: با تاکید بر اقتصاد ایران» تا حدودی بدان پرداخته شده و البته نیازمند همفکری همه صاحبنظران خواهد بود.

در انتهای این یادداشت ، با بیان یک متن ادبی که به خوبی گواه زوایای مختلف فرهنگ در جامعه ایرانی است ، به مولفه های اصلی فرهنگ یا چارچوبی که جامعه ایرانی در درون آن می اندیشد ، اشاره می گردد. توجه خوانندگان را به این داستان از مولانا که خانم پروین اعتصامی نیز بدان پرداخته است، جلب می نمایم.

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد :

«ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.»

پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :

من تو را کی گفتم ای یار عزیز

کاین کره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود

این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!

پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.نتیجه گیری  مولانا از بیان این حکایت:‌

تو مبین اندر درختی یا به چاه

تو مرا بین که منم مفتاح راه

 

این داستان برای همه خوانندگان ایرانی در انتها نوعی از آرامش وحس خوب فراهم می کند. اما از زاویه فهم چارچوب های مشترکی که یک جامعه در درون آن می اندیشد توجه به نکات زیر ضروری خواهد بود:

·        تصویری از خدا که در فرآیندی خارج از نیروهای طبیعت (خرق عادت) به انسان توجه می کند.در اینجا ضرورتی به تلاش برای کسب درآمد وجود ندارد و انسان می تواند خارج از نظام علی و معلولی کسب درآمد انتظار داشته باشد.

·        انسان خود را به گونه ای تعریف می کند که در هر شرایط سخت و دشواری می تواند احساسی ازآرامش را برای خود ایجاد کند که این نیز نوعی نگاه از انسان به خود ، خدا و طبیعت وجود دارد.

·        برای انسان ایرانی این سئوال ایجاد نمی شود که این انبان طلا برای کیست( عدم توجه به نظام علی و معلولی).در اینجا نیز به نوعی رویکرد به جهان و خدا وجود دارد که خلق از عدم نیز ممکن خواهد شد.

·        برای انسان ایرانی این موضوع اخلاقی که به دنبال صاحب انبان طلا باشد، نیز مطرح نشده است.بنابراین  این حکایت از نوعی نگرش خاص به حقوق مالکیت افراد و جامعه ، فعل اخلاقی و مسئولیت فرد در قبال جامعه دارد.

سعید نایب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.